تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5366
بازدید دیروز : 4028
بازدید هفته : 27173
بازدید ماه : 29574
بازدید کل : 10421329
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 30 / 7 / 1394

همه مي‏دانيم اميرمؤمنان عليه‏السلام در سال چهلم هجري از جهان خاكي به عالم ملكوت رخت بركشيد و حدود ده سال، امامت و رهبري امت بر عهده امام حسن مجتبي عليه‏السلام بود. سبط اكبر رسول خدا نيز در سال پنجاهم به دست دشمن مسموم شد و راهي جنان الهي گرديد و پرچم امامت در دست حسين بن علي عليهما‏السلام قرار گرفت و از امامت تا قيام سيدالشهداء عليه‏ السلام حدود ده سال فاصله است. در اين مقاله برآنيم تا فلسفه عدم قيام آن بزرگوار در عصر معاويه را مورد بررسي قرار دهيم.
در اين‏جا تنها بخشي از عوامل تأثيرگذار در عدم قيام سيدالشهداء عليه‏السلام در عصر معاويه را، بر مي‏شماريم:


1. تفاوت معاويه و يزيد 
با نگاهي به تاريخ، در مي‏يابيم كه معاويه از مكر و شيطنت ويژه ‏اي برخوردار بود؛ به طوري كه برخي كوته‏ انديشان خيال مي‏كردند او از امام علي عليه‏السلام سياستمدارتر است.
امام علي عليه‏السلام در برابر اين خيال باطل مي‏فرمايد: «واللّه ما معاوية بِاَدهي منّي و لكنَّهُ يَغْدُرُ وَ يَفْجُرُ و لولا كراهية الغدر لكنت ادهي النّاس»1؛ به خدا سوگند! معاويه زيرك‏تر از من نيست، ولي او مكر و حيله‏ گري مي‏كند و اگر نبود ناپسندي خدعه، من از زيرك‏ترين افراد بودم.»
او با همين حيله ‏ها، در صفّين خود را از كشتن عمّار تبرئه كرد.
پيامبر صلي ‏الله ‏عليه‏ و‏آله ‏وسلم از قبل، خطاب به عمّار فرموده بود: «تو را گروه ستمگر خواهند كشت.»2 زماني كه عمار توسّط لشكر معاويه به شهادت رسيد، نقل اين حديث موجب اضطراب و ترديد آنان گشت. اما وي در مقابل با تحليلي وارونه به آنان وانمود كرد: ما او را نكشته‏ايم، اين علي بوده است كه او را با خود همراه كرده و سبب كشته شدنش شده است. و نيز در آخرين لحظات كه مي‏رفت سپاه اميرمؤمنان عليه‏السلام غائله حكومت اموي را براي هميشه پايان دهد، با دسيسه قرآن بر نيزه كردن، خود را از سقوط حتمي نجات داد. او با كاربرد همين شيوه‏ها، سبب از هم گسستگي سپاه امام مجتبي عليه‏السلام و ايجاد تفرقه در ميان صفوف آنان گشت و از سويي ديگر با تطميع راويان آخرت فروش، فضايي ابهام آلود بر افكار حاكم ساخت؛ به گونه‏اي كه قدرت تشخيص سره از ناسره براي بسياري از افراد مشكل شد. امام صادق عليه‏السلام مي‏فرمايد: عقل چيزي است كه بدان، خداوند عبادت شود و بهشت به دست آيد. راوي سؤال مي‏كند: پس آنچه معاويه داشت، چه بود؟ حضرت پاسخ داد: «اَلنّكراء، الشّيطنة»3؛ مكر و شيطنت بود.»
اين چنين بود كه امام حسين عليه‏السلام با قدرت تبليغاتي معاويه و جهل عمومي، زمان را براي قيام خويش مناسب ندانست. زيرا به خوبي آگاه بود كه معاويه با همان حيله‏ها و نيرنگ‏هاي صفّين به صحنه مي‏آيد و مانع درخشش حق و سبب سركوب بيشتر مؤمنان خواهد شد. از سوي ديگر، امام مجتبي عليه‏السلام با معاويه بيعت نموده بود و اگر سيدالشهدا عليه‏السلام قيام مي‏نمود، معاويه با استناد به همين اصل كه نقض بيعت شده، حقيقت را در اذهان و افكار مردم مشتبه و آن را تحريف مي‏كرد و خود را چهره‏اي حق به جانب قلمداد مي‏كرد. برعكس، يزد فردي سبك سر و خام بود كه تجربه‏هاي شيطاني پدر را خوب نياموخته بود و توان مقابله با آثار نهضت عظيم حضرت را نداشت. بدين جهت، امام حسين عليه ‏السلام در پاسخ بني‏جعده، اين چنين نگاشت: 
«اكنون حركتي نكنيد و از آشكار شدن دوري كنيد و خواسته خود را پنهان كنيد و تا (معاويه) فرزند هند زنده است، از اقدام نابه جا بپرهيزيد. اگر او مرد و من زنده بودم، نظرم به شما خواهد رسيد. ان شاء اللّه.»4

موضوعات مرتبط: ویژه نامه محرم94
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی